هستی هستی ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

هستی کپل

روز اول بدنیا آمدنت دربیمارستان

اولین روز بدنیا آمدن دربیمارستان   امروز نه ماه انتظارم به پایان میرسد دوست دارم هرچه زودتر توراببینم صبح روز پنج شنبه ساعت 7:15 من همراه بابا ومامان جون به بیمارستان رفتیم ومنتظر بدنیا آمدن هستی گلم بودیم بابا از لحظه به لحظه تواتاق عمل فیلم گرفت ومن از اینکه بابایی درکنارم بود احساس آرامش می کردم ،ساعت  8:45 صدای گریه ات اتاق عمل راپرکرد.خداراشاکریم ازاینکه تورا صحیح وسالم به ماهدیه داد . مادوست داشتیم وقتی بزرگ شدی بدنیا آمدنت را خودت باچشمان زیبایت ببینی ولذت ببری .     بعداظهر همه باگل وشیرینی به ملاقات آمدند واتاق مامان پر از گل بود وچون شمابه گل حساسیت نشان دادی ، تمام گل ها را بیرون بردیم همه ...
27 خرداد 1392

جشن تولد یکسالگی پرنسس هستی

جشن پرنسس هستی سلام دخترگلم امسال اولین سال تولدت است ودوست دارم برات زیباترین جشن را بگیرم ازدوماه قبل شروع به تدارکات اولیه جشن کردم ‌،‌می خواهم یه جشن پرنسسی زیبابرایت بگیرم . سفارش لباس پرنسسی اول مرداد ماه برای اندازه گیری لباس رفتیم وکوچکترین سایز پرنسسی گرفته شد. قد جلو 18 ، دورسینه 51 ، دورکمر 53 ، قدکل پیراهن 20 ، کاور جلو 18 پرو لباس پرنسس اول شهریور رفتیم مزون وپرو لباست را انجام دادی ، مامان قربونت بشه که انقدر ماه شدی . مرتب کردن موهای پرنسس یک هفته مانده به تولدت به آرایشگاه رفتیم وموهایت رامرتب کردیم . ...
27 خرداد 1392

جشن تولد یکسالگی پرنسس هستی

     جشن پرنسس هستی     سلام دخترگلم امسال اولین سال تولدت است ودوست دارم برات زیباترین جشن  را بگیرم ازدوماه قبل شروع به تدارکات اولیه جشن کردم ‌،‌می خواهم یه جشن پرنسسی زیبابرایت بگیرم .   سفارش لباس پرنسسی اول مرداد ماه برای اندازه گیری لباس رفتیم وکوچکترین سایز پرنسسی گرفته شد.   قد جلو 18 ، دورسینه 51 ، دورکمر 53 ، قدکل پیراهن  20 ، کاور جلو 18   پرو لباس پرنسس   اول شهریور رفتیم مزون وپرو لباست را انجام دادی ، مامان قربونت بشه که انقدر ماه شدی .   مرتب کردن موهای پرنسس یک هفته مانده به تولدت به آرایشگاه رفتیم...
27 خرداد 1392

هستی وآلودگی هوادرتهران

هستی وآلودگی هوادرتهران دوروز به دلیل آلودگی هواتمام ادارات ومدارس درتهران تعطیل است ، مهد کودک هستی خانم هم تعطیله ولی چون شرکت بیمه مامان تعطیل نیست  ، این دوروز رفتی خانه مامان جون تا خاله فاطمه  جونت ازت مراقبت کنه . تواین دوروز کلی باخاله فاطمه  بازی کردی وشیطونی ، دختر خاله های خوشگلت هم خانه مامان جون بودند وکلی بازی کردی ، خلاصه تواین دوروز کلی به همتون خوش گذشت . خدارا شکر که مامان جون به مانزدیکه وگرنه نمی دانم ، چی کارمی کردم ان شاءاله همیشه سالم وسلامت باشه . ...
26 خرداد 1392

هستی دردنیای شادی

هستی با بابا فرزاد کنار باب اسفنجی جونش   انقدر لپ ودست باب اسفنجی را کندی که بیچاره می خواست فرارکنه.   خیلی خیلی خوش گذشت چون هواسردبود وخیلی وقت بود پارک نرفته بودی من وبابایی تصمیم گرفتیم به دنیای شادی برویم تا دختر گلمان  یه دل سیر بازی کنه . ...
26 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی کپل می باشد