بازیگوشی
هستی خانم لوپ های توپول خودش را می گیرد. بارفیکس رفتن را خیلی دوست داره پارک رفتن لباس باباجونش راپوشیده وکلی کیف می کنه نمی دانم این هسته از این شیشه حبوبات من چی میخواد که همش سرش توی کابینت وقاشق وچنگال هاست وباشیشه های حبوبات بازی می کنه . تاصداش میکنم ، میگم هستی کجایی برمی گرده ومی خنده دیگه دلم نمیاد بهش چیزی بگم چیکار کنم همین یه هستی کوپولو رادارم . ...
نویسنده :
مامان زینب
10:48
بازیگوشی
هستی خانم لوپ های توپول خودش را می گیرد. بارفیکس رفتن را خیلی دوست داره پارک رفتن لباس باباجونش راپوشیده وکلی کیف می کنه نمی دانم این هسته از این شیشه حبوبات من چی میخواد که همش سرش توی کابینت وقاشق وچنگال هاست وباشیشه های حبوبات بازی می کنه . تاصداش میکنم ، میگم هستی کجایی برمی گرده ومی خنده دیگه دلم نمیاد بهش چیزی بگم چیکار کنم همین یه هستی کوپولو رادارم . ...
جشن دندونی
هستی جونم در 90/01/22 درهفت ماهگی اولین دندونش درآمد وکلی من وبابایی راخوشحال کرد ولی چندروز تب داشت وبی حال بود برای اینکه دندونانش به راحتی بیاد ، براش یه آش دندونی مفصل درست کردم وهمه را دعوت کردم . صاحب مروارید آش دندونی این هم کیک دندونی هستی گیفت های جشن دندونی روز جشن دندونی به رسم شمالی ها برای راحت درآمدن دندون بچه ها یکسری آجیل همراه قرآن ، مداد ، شانه ، قیچی ) را آماده می کنند بعد از خوردن آش دندونی آجیلها رو روی سرریخته ووسایل دیگر راجلوش می گذارند تایکی از آنها را بردارد وبااین کار شغل آینده بچه معلوم می شود البته من به ا...
نویسنده :
مامان زینب
11:46
جشن دندونی
هستی جونم در 90/01/22 درهفت ماهگی اولین دندونش درآمد وکلی من وبابایی راخوشحال کرد ولی چندروز تب داشت وبی حال بود برای اینکه دندونانش به راحتی بیاد ، براش یه آش دندونی مفصل درست کردم وهمه را دعوت کردم . صاحب مروارید &nbs...
ماهگرد هستی تا یکسالگی
تولد یک ماهگی تولد دوماهگی تولدسه ماهگی تولد چهارماهگی تولد پنج ماهگی (سوارخ کردن گوش ) تولد شش ماهگی تولد هفت ماهگی تولد هشت ماهگی (رویش اولین مروارید ) تولد نه ماهگی تولد ده ماهگی تولد یازده ماهگی تولد دوازده ماهگی ...
نویسنده :
مامان زینب
11:06
ماهگرد هستی تا یکسالگی
تولد یک ماهگی تولد دوماهگی تولدسه ماهگی تولد چهارماهگی تولد پنج ماهگی (سوارخ کردن گوش ) تولد شش ماهگی تولد هفت ماهگی تولد هشت ماهگی (رویش اولین مروارید ) تولد نه ماهگی تولد ده ماهگی تولد یازده ماهگی تولد دوازده ماهگی ...
اولین روز درخانه
اولین روز درخانه
زیباترین هدیه از خدا ...
روز اول بدنیا آمدنت دربیمارستان
اولین روز بدنیا آمدن دربیمارستان امروز نه ماه انتظارم به پایان میرسد دوست دارم هرچه زودتر توراببینم صبح روز پنج شنبه ساعت 7:15 من همراه بابا ومامان جون به بیمارستان رفتیم ومنتظر بدنیا آمدن هستی گلم بودیم بابا از لحظه به لحظه تواتاق عمل فیلم گرفت ومن از اینکه بابایی درکنارم بود احساس آرامش می کردم ،ساعت 8:45 صدای گریه ات اتاق عمل راپرکرد.خداراشاکریم ازاینکه تورا صحیح وسالم به ماهدیه داد . مادوست داشتیم وقتی بزرگ شدی بدنیا آمدنت را خودت باچشمان زیبایت ببینی ولذت ببری . بعداظهر همه باگل وشیرینی به ملاقات آمدند واتاق مامان پر از گل بود وچون شمابه گل حساسیت نشان دادی ، تمام گل ها را بیرون بردیم همه درحیرت موی فراوا...
نویسنده :
مامان زینب
10:45