هستی هستی ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

هستی کپل

هستی وآلودگی هوادرتهران

هستی وآلودگی هوادرتهران دوروز به دلیل آلودگی هواتمام ادارات ومدارس درتهران تعطیل است ، مهد کودک هستی خانم هم تعطیله ولی چون شرکت بیمه مامان تعطیل نیست  ، این دوروز رفتی خانه مامان جون تا خاله فاطمه  جونت ازت مراقبت کنه . تواین دوروز کلی باخاله فاطمه  بازی کردی وشیطونی ، دختر خاله های خوشگلت هم خانه مامان جون بودند وکلی بازی کردی ، خلاصه تواین دوروز کلی به همتون خوش گذشت . خدارا شکر که مامان جون به مانزدیکه وگرنه نمی دانم ، چی کارمی کردم ان شاءاله همیشه سالم وسلامت باشه . ...
26 خرداد 1392

هستی دردنیای شادی

هستی با بابا فرزاد کنار باب اسفنجی جونش   انقدر لپ ودست باب اسفنجی را کندی که بیچاره می خواست فرارکنه.   خیلی خیلی خوش گذشت چون هواسردبود وخیلی وقت بود پارک نرفته بودی من وبابایی تصمیم گرفتیم به دنیای شادی برویم تا دختر گلمان  یه دل سیر بازی کنه . ...
26 خرداد 1392

فرشته های بیمه پاسارگاد

  فرشته های زیبا پاسارگاد  این صفحه مخصوص فرشته های کوچولو بیمه پاسارگاد است وهمه می توانند عکس کوچولوهای خودشان را دراین صفحه بگذارند. چیدمان عکس بچه ها به ترتیب سن کوچولو می باشد.(دی ماه سال 1391)       نیلیا ورشوکار محمدامین مرادپور مهیار کرکه آبادی نیما سارانی الینا آقاسیان  هستی واقعی   ویانا شیرین زاده پارسا سجادیان منتظرکوچولوهای قشنگ دیگه هستیم .                    نظردادن فراموش نشود . ...
26 خرداد 1392

نوروز 92

زیباترین نوروز با هستی عزیزم  امسال اولین سالی است که درخانه جدیدمان هستیم ، هستی گلم امسال نوروز دوسال نیم سن داری ومارا باشیرین زبانی هات ، دیوانه خودت کردی . امسال وقتی سفره هفت سین را می چیدم همش سوال میکردی این چیه ؟ اون چیه ؟ دوبارهفت سین را خراب کردی وهی قول می دادی دیگه خراب نکنی . این هم هفت سین سال 92 که به سختی به کمک هستی کوپول تهیه شده. به حاجی فیروز می گفتی : حاجی بیروزه  - حاجی بیروزه امسال سعی کردم تمام هفت سین را کامل یادت بدهم وحاجی فیروز وداستان عمونوروز ونه نه سرما را به صورت قصه بهت می گفتم وتوهم مشتاقانه گوش می کردی. امسال کنارهفت سین موقع سال تحویل هرسه باهم دعاکردیم وخدا...
26 خرداد 1392

هستی با بابافرزاد درخانه

     هستی  همراه بابافرزاد درخانه امروز به خاطر اینکه بابا خانه ومهدهم تعطیل بود دیگه خانه مامان جون نرفتی بابافرزاد جونت گفت : خودم از هستی مراقبت می کنم ، صبح کلی گریه کردی وسراغ من راگرفتی وبابایی را اذیت کردی وخوب نخوابیدی. ولی خوب بلدی چه جوری خودت را تودل بابا جاکنی ، یه بوس ویه دوست دارم   و تمام . وقتی  شیطونی می کنی زود می گی مامان دوست دارم - ده تا وقتی می گم منم دوست دارم دوباره حرف من راتکرار می کنی می گی من هم دوست دارم . خلاصه کلی love می ترکونی ومن وبابایی لذت می بریم . هستی جونم عاشقتم - همه زندگی من وبابایی شدی . ...
26 خرداد 1392

تولد زنبورکوچولو

  جشن تولد هستی عسل ( باتم زنبورکوچولو )   سلام به زنبور کوچولو خیلی زود 2 سال گذشت و وارد سه سال شدی . امیدواریم 120 ساله بشی بادلی خوش ولبی همیشه خندان  (آرزوی مامان زینب وبابا فرزاد  ) امسال چون جا به جای داشتیم نتونستم زیاد وقت برای تدارکات تولدت بگذارم ولی باتمام اینا سعی خودم راکردم ، عکس آتلیه گیفت های زنبورکوچولو زنبور ، کارت تشکر وآبنبات وتل زنبوری برای بچه ها   هستی عسل کنارگیفت های تولد   کیک مخصوص زنبورکوچولو هدیه مامان وبابا برای تولد دوسالگی  باقی هدایا پول نقد بود ، ک...
26 خرداد 1392

اسباب کشی ورفتن به خانه جدیددر سال 91

خردادماه ازاین ماه شروع کردم به گشتن خانه تا خانه موردنظرمان را پیدا  کنیم . کارهرروز : روزنامه همشهری را دیدن وزنگ زدن ، آدرس گرفتن ، بازدید کردن ولی نپسندیدن از قیمت ها نگو که سربه فلک کشیده یکدفعه قیمت خانه رفت بالا وهرکس هر چی دوست داشت می گفت : به قول بعضی هاشون اختیار مالمان را داریم یا تعریف های بی خودی از خانه ها کارم این شده بود؛ از بعد از سرکار می رفتم وآدرس هایی را که صبح گرفته بودم ، را سرمی زدم . بالاخره یه خانه که ازبین آن همه خانه که دیده بودم ، خوب بود ولی باقیمت بالا  روز نهم تیرماه خانه رادیدیم وبرای آخر تیرمبایعه نامه رانوشتیم . باتمام مشکلات گرفتن وام و کم بودن پول ، جمع وجورکردن پول ...
26 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی کپل می باشد